رنج مادر جهان آراها، رنج ایران است
مجتبی نجفی
“حسن جهان آرا” برادر “محمد جهان آرا ” از طراحان عملیات شکست حصر آبادان همان چهره اصلی آهنگ “محمد نبودی ببینی” است. او در خیل اعدام های فله ای شصت و هفت جان داد، همان اعدام هایی که آیت الله منتظری به خاطر آنها از قائم مقامی رهبری استعفا کرد. با اعدام حسن، خانواده جهان آرا چهار فرزند خویش را از دست میدهند: محمد فرمانده سپاه خرمشهر قربانی سانحه هوایی در مهر شصت ، علی قربانی شکنجه ساواک پیش از انقلاب ، محسن مفقود الاثر در خرمشهر. چهارمی حسن است که طبق روایتها در سال شصت به جرم هواداری و فروش نشریه مجاهدین در سن پانزده سالگی بازداشت میشود. پنج سال حکم برای او صادر میکنند اما به رغم پایان محکومیت در سال شصت و هفت اعدام میشود.
احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری اعدام “حسن جهان آرا” را یکی از مصداقهای احکام ظالمانه ای میداند که در سال شصت و هفت مورد اعتراض شدید آیت الله منتظری قرار گرفت. بنا بر خاطرات هاشمی رفسنجانی درخواست پدر جهان آرا ها برای بخشش حسن هم بی پاسخ میماند. درباره نظر شهید جهان آرا نسبت به برادرش حسن دو روایت است. محمد جرم او را سبک می داند ( روایت مادرش در گفتگو با ژیلادبنی یعقوب) و روایت کتاب ” جهان آرا” از انتشارات یا زهرا که اعدام را حق برادرش دانسته!
شما فیلم ” آشغال های دوست داشتنی” را دیدید؟ داستان همین مادر است که در کانون خانواده اش هم محمد داشت هم حسن. مادر نماد ایران بود که از همه طیفی درونش بود.تمام تلاش مادر بر آشتی بود.محور وحدت بود.
مادر جهان آراها هم نمادی از ایران بود. رمز توسعه یک کشور در حل کردن هر چه بیشتر تضادهاست، جایی که بین محمد و حسن صلح برقرار کند. ” محمد نبودی ببینی ” هم یک آهنگ جاودانه است. به رخداد آزادسازی خرمشهر محدود نمیشود به “هر آنچه باید میبودیم و نشدیم ” ارتباط دارد. در جنبش سبز این آهنگ نمونه بود. هر جا فساد، فقر و تبعیض باشد، همبستگی نباشد، فرقه گرایی حاکم باشد، زندانها برقرار باشند، آقازادگی سنت باشد ” محمد نبودی ببینی ” به میدان می آید.
“محمد نبودی ببینی ” استعاره وار اعتراض میکند ملتی متحد با خون و جانفشانی دشمنی سرتاپا مسلح را با خفت از خاکش بیرون کرد اما نگذاشتند به همبستگی و توسعه برسد. این آهنگ یادآوری میکند که محمد ها خونشان را برای همبسته کردن مردم و حفظ کلیتی به نام ایران تقدیم کردند نه فرقه فرقه کردن مردم. فرقه فرقه کردن ایران را باید در رنج پنهان در چهره شادروان مادر جهان آراها دید که دوست داشت در خانه اش بین محمد و حسن آشتی باشد. جایی که گفتگو جای زندان و اعدام باشد.