یاداشت های ناصرالدین شاه یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۲۸۶
امروز باید برویم به ولاد قفقاز، صبح سردسته از خواب برخاستم. وقتی دیدم هوا آفتاب و صاف و به کلی بی ابر و باد است و یک برگ تکان نمی خورد خیلی شکر کردیم. چرا که اگر راه اندکی ابر بود و باران می آمد رفتن از آن جا خیلی صدمه داشت و ناراحت بودیم و بسیار کار سخت می شد و حرکت خیلی مشکل بود و همه کس می گفت که هیچ وقت این راه بی ابر و مه و باد نبوده است. امروز که هوا این طور است خیلی جای شکر بود و کردیم